همین حالا تماس بگیرید (مشاوره رایگان)
وضعیت دوم
شرط انتقال
تا نصف دارایی توسط زوج پذیرفته نشده یا در صورت امضاء و پذیرش به دلیلی قابل اجرا
نباشد.
در این
صورت زن میتواند از حق مطالبه اجرتالمثل ایام زوجیت استفاده کند. مطابق تبصره 6 مادهواحده قانون اصلاح
مقررات طلاق «پس ازطلاق، درصورت درخواست
زوجه مبنی برمطالبه حقالزحمه کارهایی که شرعاً برعهده وی نبوده، دادگاه بدواً از
طریق تصالح، نسبت به تأمین خواسته زوجه اقدام مینماید ودرصورت عدم امکان تصالح
چنانچه ضمن عقد یا عقد خارج لازم درخصوص امور مالی شرط شده باشد (مانند شرط تنصیف
دارایی)، طبق آن عمل میشود و در غیر این صورت، هرگاه طلاق به درخواست زوجه
نباشد و نیزتقاضای طلاق ناشی ازتخلف زن
ازوظایف همسری یا سوءاخلاق و رفتار وی نباشد، به ترتیب ذیل عمل میشود:
الف) چنانچه زوجه کارهایی راکه شرعاً به
عهده وی نبوده به دستور زوج و باعدم قصد تبرع انجام داده باشد، و برای دادگاه نیز
ثابت شود، دادگاه اجرتالمثل کارهای انجامگرفته را محاسبه و به پرداخت آن حکم مینماید.
ب) درغیر مورد بند الف باتوجه به سنوات
زندگی مشترک و نوع کارهایی که زوجه درخانه شوهر انجام داده و وسع مالی زوج، دادگاه
مبلغی را از باب بخشش (نحله) برای زوجه تعیین مینماید.
اکثریت
قریب به اتفاق قضات، معتقدند شرط انتقال تا نصف دارایی، از مصادیق شرط مالی مندرج
در صدر تبصره 6 است؛ حال که زوجین برآن توافق نمودهاند، دیگر نوبت به تعیین اجرتالمثل
نمیرسد و برخی برای زوجه این اختیار را قائلند که از میان دو حق فوق که یکی براساس
شرط و دیگری براساس قانون به او داده شده است، یکی را انتخاب کند. البته رویه
قضایی بیشتر طریق دوم را اتخاذ کرده است. در فرض عدم وجود دارایی برای زوج حین
درخواست طلاق، نیز همینطورعمل
میشود .
این شرط با چند اشکال مواجه است:
اولاً؛ پیشبینی چنین شرطی و قبول و امضا و مطالبه آن، زوجه را از
اجرتالمثل و نحله محروم میکند.
ثانیاً؛ پیدایش تعهد زوج به انتقال بلاعوض نصف دارایی، منوط به قبول و
پذیرش و امضای وی است؛ یعنی این یک نهاد قراردادی است، نه قانونی.
ثالثاً؛ اثبات وجود اموال تحصیلشده در زمان زوجیت؛ بهخصوص اگر شوهر
به قصد فرار از تعهد بخواهد اموال خویش را مخفی و پنهان دارد، کاری بس دشوار است.
نارساییهای عملی در اجرای این شرط،
به اندازهای است که جنبه حمایتی آن ضعیف شده و کمتر زنی به تملک نصف دارایی شوهر
به استناد شرط یاد شده موفق گردیده است.
رویه عملی دادگاههای ایران در اجرای
شرط تنصیف اموال
ازآنجاکه این شرط به طور چاپی و پیشنویس
در سند نکاح آماده است و زوج در آغاز زندگی مشترک و به محض انعقاد عقد نکاح به طور
آگاهانه یا ناآگاهانه یا با قرار گرفتن در فضایی عاطفی و سرشار از شور و شوق به
همسر آینده خویش در مجلس عقد و پرهیز از چانهزنی و نبود اموال قابل توجه در اوایل
زندگی و معاذیر دیگر مبادرت به امضا و قبول شرط تنصیف دارایی میکند و حتی در برخی
موارد زوج بدون اطلاع از آثار حقوقی شرط مذکور، آن را قبول مینماید؛ به فرض آنکه
امضای تمامی شروط مندرج در سند نکاح یک امر الزامی و اجباری بوده و چاپی بودن آن
این شبهه را بهوجود میآورد که باید تن به امضای آن دهد، ولی شرط مذکور در هیچ
متنی از متون قانونی دیده نشده و صرفاً توافقی است میان زوجین که جنبه حمایتی از
حقوق زن داشته که گاهاً جبران کاستیهای قانونی را دربر میگیرد. بنابر این آوردن
این شرط در کنار سایر شروط، دلیل بر نفوذ آن در قانون نیست و در اجرا ما را با
مشکلات عمدهای مواجه میکند که در اکثر موارد اجرای این شرط منتفی میشود.
برخی از این مشکلات به شرح ذیل است:
الف- زوج به هر دلیلی اعم از شهود دروغین، اختلافات خانوادگی که
زوجه مسبب آن بوده و... سعی خواهد کرد زن را ناشزه معرفی کند تا بتواند از اجرای
این شرط امتنناع کند.
ب-
چنانچه زوج آگاه به آثار ناشی از
امضای این شرط شود و زندگی مشترک زوجین دستخوش اختلاف باشد، از همان ابتدا سعی
خواهد کرد اموال خود را به بستگان نسبی و مورد اطمینان خود تحت عقودی مانند هبه،
صلح و حتی بیع منتقل کند و در ظاهر مالک هیچ مالی نباشد تا زوجه به دادگاه جهت
اجرای این شرط معرفی نماید.
ج-
چنانچه زوج آگاه شود که با ارائه
دادخواست از طرف خودش محکوم به تمکین به این شرط است، آنقدر زوجه را تحت فشار قرار
میدهد و یا حتی سالها زندگی مشترک خود را ترک میکند تا زوجه خود مبادرت به
ارائه دادخواست جدایی کند.
د-
زوج آنقدر خود را مقروض و مدیون و در
معرض انواع بدهیها و اقساط معرفی میکند تا بتواند دادگاه را متقاعد به صدور رأی
از نصف اموال، به یکچهارم یا یکپنجم کند.
و بسیاری از راههای دیگر که به فرار
زوج از اجرای این شرط میانجامد.
دادگاهها رویه متفاوتی در این زمینه
اعمال میکنند.
برخی از دادگاهها دعاوی مطالبات مالی
زن و دعوای طلاق را توأمان نمیپذیرند و برخی دیگر با تعیین کارشناس و رعایت
تشریفات طولانی دادرسی، تکلیف مطالبات شرعی و قانونی زن را به دست زمانی بس طولانی
میسپارند که در اکثر موارد زوجه در اجرای این شرط مستأصل میشود.
اکثر مردان در مواجهه با تشریفات
طولانی دادرسی و آگاهی از وضعیت حقوق مالی زوجه، از تقاضای طلاق انصراف داده و زن
را در فشارهای روحی و روانی نامطلوبی قرار میدهند
.
چنانچه رویه واحدی مناسب و کاربردی
برای تمامی شعب دادگاهها اتخاذ شود، بسیاری از مشکلات کاسته خواهد شد و همچنین
با الکترونیکیکردن معاملات در سازمان ثبت اسناد و املاک، معضل تشخیص اموال و
دارایی زوج و فرار او از اجرای این شرط رفع خواهد گردید.
رویه سایر کشورها در تقسیم اموال
هنگام طلاق
در کشورهای اروپایی با توجه به اینکه
هزینههای زندگی به صورت مشترک تأمین میشود، غالباً داراییها نیز به صورت
اشتراکی است. در سوئد اغلب با تشکیل جلسه کارشناسی، دارایی زوجین مشخص شده و
غالباً به صورت مساوی تقسیم میشود؛ البته تساوی در تقسیم الزامی نیست، مثلاً در
مواردی که رابطه ازدواج کوتاهتر از 5 سال باشد.
در کانادا در هنگام طلاق، ارزشی که در مدت
ازدواج به دارایی خانواده افزوده شده است، باید به صورت مساوی بین دوطرف تقسیم شود.
برای این کار دارایی خالص هر طرف (زن و شوهر) بهطور جداگانه محاسبه شده و مابهالتفاوت
دارایی خالص دو طرف مشخص میگردد. نیمی از مابهالتفاوت دارایی باید به کسی که
دارایی کمتری دارد، پرداخت شود تا هر دو طرف در هنگام طلاق دارایی خالص یکسانی
داشته باشند.
آلمان با تصویب یک لایحه جدید در این
زمینه، موجودی اموال در روز درخواست طلاق را مبنای تقسیم
قرار داده و در صورت نگرانی یکی از دو طرف درخصوص برداشت غیرتوافقی از روی اموال
توسط طرف دیگر، وی میتواند با مراجعه به دادگاه، تقاضای مسدودشدن حسابهای بانکی
را مطرح کند. همچنین میتوان با حکم دادگاه از فروش اموال نیز جلوگیری بهعمل
آورد. ممکن است یکی از دو طرف پیش از ازدواج مقروض بوده و پس از ازدواج، زوج با
کمک یکدیگر، به صورت مشترک اقدام به پرداخت بدهی وی کرده باشند. در چنین صورتی،
حین تقسیم اموال، مبلغ بدهیهای پیشین یکی از دو طرف که به صورت مشترک تسویه شده
است نیز مدنظر مجری قانون قرار خواهد گرفت.
تقسیم اموال و داراییهای مشترک در
فرانسه به دو عامل بستگی دارد:
1- چگونگی جدایی دو همسر؛ که به
صورت دوستانه باشد یا غیردوستانه. در صورت دوستانه بودن؛ با توافق طرفین تقسیم
انجام میشود، اما در موارد غیرتوافقی دادگاه حکم تصفیه اموال را ضمن حکم طلاق صادر و اداره ثبت
اسناد رسمی عهدهدار اجرای حکم خواهد بود.
2- نوع اساسنامه تعیینکننده منافع مالی
دو همسر ( قرارداد زمان ازدواج )؛ مقدار اموال متعلق به هریک از دو همسر، بستگی به
نوع اساسنامه تعیینکننده منافع مالی آنان دارد.روشن است که تقسیم تنها در مورد
اموال مشترک انجام میپذیرد. اگر کسی اموال شخصیاش را با اموال مشترک آمیخته
باشد، هنگام طلاق میتواند اموال
شخصی خود را بازپس گیرد.چنانچه این اموال دیگر وجود نداشته باشد، میتواند اموالی
را که جایگزین اموال از دست رفته شده است، به جای آنها تصاحب کند. اما
اگر به دلیل کافی نبودن اموال جدید نتواند اموال از دست رفته خود را باز پس گیرد،
میتواند درخواست غرامت کند.
همین حالا تماس بگیرید (مشاوره رایگان)