همین حالا تماس بگیرید (مشاوره رایگان)
تفاوت
جرم خیانت در امانت و کلاهبرداری
با توجه به تفاوتی که بین دوجرم
کلاهبرداری و خیانت در امانت از نظر عنصر حیله و تقلب وجود دارد. عمل واحد نمی
تواند واجد هر دو عنوان کلاهبرداری و خیانت در امانت
باشد. دیوان عالی کشور در یکی از آراء خود جمع نشدن این دو عنوان را برعمل واحد
مورد تاکید قرار داده و اشعار داشته است. «عنوان کلاهبرداری و عنوان خیانت در امانت
برعمل واحد صادق نمی باشد زیرا کلاهبرداری متضمن عنوان فریب است و خیانت در امانت
متضمن عنوان رضاست و اگر مثلا متهمی جنسی را به فریب و تقلب از شاکی گرفته باشد
فقط کلاهبرداری بوده و اگر شاکی به رضای خود به او سپرده باشد و درعین یا قیمت آن
تصرف غیرمجاز کند فقط خیانت در امانت خواهد بود» رای شماره 951مورخ 19/7/1317 شعبه
دوم دیوان عالی کشور.
همین حالا تماس بگیرید (مشاوره رایگان)
عنصر معنوی جرم خیانت در امانت
عنصر معنوی جرم موضوع این ماده سوء
نیت عام به معنی انجام عمل تصاحب ، استعمال، تلف یا مفقود نمودن مال موضوع امانت
است که سوء نیت خاصی یعنی قصد اضرار به غیر نیز در سوء نیت عام مستتر است نظریه
مشورتی 1251/7 اداره حقوقی قوه قضائیه اشعار میدارد. (مسئولیت کیفری وقتی متوجه
او(امین ) است که تعدی و تفریط با سوء نیت باشد ) به عبارت دیگر تعدی یا تفریط
همراه با سوء نیت موجب مسئولیت کیفری است . اداره حقوقی قوه قضائیه نیز طی نظریه
مشورتی شماره 1530/7-4/3/1370 در این زمینه اشعار داشته (مفقود شدن وسائل مسافر
بدون سوء نیت از طرف بنگاه خیانت در امانت تلقی نمی شود ولی متصدی بنگاه مکلف به
جبران آن است چناچه مطالبه حق از ناحیه امین در دادگاه مدنی منجر به صدور حکم بی
حقی وی گردد باز هم نمی توان وی را مرتکب بزه خیانت در امانت دانست زیرا قصد مرتکب
از تصاحب و عدم استرداد اموال مورد امانت مطالبه حقوق خود بوده نه قصد اضرار به
مالک در این خصوص حکم شماره 228-13/1/1316
هیأت عمومی دیوان عالی کشور قابل
اشاره است . به موجب این حکم ( در جرم خیانت در امانت قصد مرتکب نیز شرط لازم است
. بنابراین اگر کسی اتومبیل خود را به شوفری بسپارد که درآمد او را به او رد کند
بعداً شوفر از تأدیه عواید مسامحه نماید و مسامحه او معطل باشد به اینکه متهم حقی
از وجوه حاصله داشته و پس از رسیدگی و احتساب مخارج مدعی به مدعی خصوصی از مبلغی
به مبلغ کمتر ازآن تقلیل یافته باشد با این حال عمل فاقد قصد جرم است رویه قضایی
نیز چنین نظری دارد و حکم شماره 2501-15/8/1319 شعبه 2 دیوان عالی کشور مقرر می
دارد «تنها رد نکردن مال امانتی به صاحبش تمام ارکان بزه خیانت در امانت را تشکیل
نمیدهد. بلکه بطوری که در ماده 241 قانون کیفر عمومی (ماده 647 قانون مجازات
اسلامی) قید گردیده باید تصاحب یا استعمال یا اتلاف یا مفقود نمودن آن براثر سوء
نیت کسی که مال نزد او بوده محرز شود. » زیرا که قسمت اخیر ماده 674 قانون مجازات
اسلامی مقرر می دارد. زیرا که قسمت اخیر ماده 674 قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد.
«شخصی که آن اشیاء نزد او بوده آنها را به ضرر مالکین یا متصرفین آنها استعمال یا
تصاحب یا تلف یا مفقود نماید. باید توجه داشت که ضرورت تحقق ضرر مالک ملازمه ای با
انتفاع امین یا شخص دیگری ندارد.به عبارت دیگر ضرورتی ندارد که بواسطۀ تلف یا
مفقود نمودن مال مورد امانت امین نیز منتفع شده و یا باعث انتفاع دیگری شود.در
مورد شرط ورود ضرر باید توجه داشت که ورود ضرر از نظر حقوق جزا الزاما به معنای آن
نیست که از دیدگاه بازاری و عرض نیز ضروری متوجه مالک یا متصرف مال شده باشد. از
این رو کسی که اتومبیل گران قیمت و بیمه شده دیگری را که به وی سپرده شده است تلف
می کند درصورت وجود سایر شرایط خائن در امانت محسوب می شود. هرچند که مالک بتواند
بعدا مبلغی معادل چند برابر ارزشی را که مال درزمان تلف داشته به عنوان خسارت از
شرکت بیمه دریافت نماید. » که مال به او سپرده شده بودن احراز هیچ گونه سوءنیت
موجب مسوولیت جزایی نخواهد بود و اثبات این معنا هم که از ارکان و عناصر به شمار
می رود اصولا برعهده تعقیب کننده بزه میباشد. و در یکی از آراء دیگر مقررشده است
«کلمه مفقود که در این ماده ذکر شده است مطلق نیست بلکه منظور فقدانی است که
باتعدی یا تفریط امین حاصل شده باشد (رای شماره 1911-8/6/19 شعبه دیوان عالی کشور-
قانون کیفر همگانی ص 151 امین پور).
همین حالا تماس بگیرید (مشاوره رایگان)
از لحاظ حقوق جزا یک عمل زمانی عمل مجرمانه بحساب میآید که طبق قانون آن عمل جرم محسوب شود و برای آن نیز مجازات لازم در نظر گرفته شود. طبق ماده 2 قانون مجازات اسلامی که مقرر می دارد:« هر فعل یا ترک فعلی که درقانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم محسوب می شود.» این ماده ناظر به یکی از اصول کلی قانونی بودن جرم و مجازات است. به عبارت دیگر یک عمل مجرمانه از سه عنصر مهم و اساسی تشکیل می شود. 1- عنصر قانونی 2- عنصر مادی 3- عنصر معنوی
همین حالا تماس بگیرید (مشاوره رایگان)
در صورت فوت پدر طفل طبق قانون حضانت طفل با مادر خواهد بود و کسی حق ندارد مادر را از این حق محروم کند مگر به حکم قانون و مادر نیز نمیتواند از نگهداری و تربیت طفل خود پس از فوت پدر طفل امتناع کند مگر با عذر قانون.قانونگذار نگهداری و تربیت فرزند را حق و تکلیف پدر و مادر میداند. حق است زیرا کسی نمیتواند فرزند را از پدر و مادر جدا کند مگر به حکم قانون و تکلیف است برای اینکه پدر و مادر بدون دلیل موجه و قانونی نمیتوانند از نگهداری و تربیت فرزند خود خودداری کنند و زمانی که زن و شوهر با هم زندگی میکنند فرزند تحت حضانت پدر و مادر خویش است و چنانچه زن و شوهر جدا از هم زندگی میکنند طبق قانون حضانت فرزند «پسر و دختر» تا هفت سالگی با مادر است و پس از هفت سالگی تا سن بلوغ با پدر است و پس از رسیدن به سن بلوغ فرزند انتخاب میکند که با کدام یک از پدر یا مادر زندگی کند البته چنانچه بعد از رسیدن به سن هفت مصلحت طفل اقتضا کند با تشخیص دادگاه حضانت طفل همچنان با مادر خواهد بود. اما اگر پدر طفل فوت کند چه کسی عهده ار طفل خواهد بود؟ در متن حاضر به این سوال پاسخ داده خواهد شد.
حضانت: به معنی نگاهداری و تربیت کودک است.
صغیر: کسی که به دلیل کم بودن سن قادر
به اداره امورمالی خود نباشد.
جدر پدری: پدر پدر
حضانت: نگهداری
همین حالا تماس بگیرید (مشاوره رایگان)
زنی که طلاق رجعی گرفته ( طلاقی که تا مدتش تمام نشده است مرد میتواند رجوع کند ) و در زمان عدهاش که عدهی آن سه طهر است نفقهاش بر عهده مرد است مگر آنکه طلاق در زمانی واقع شده باشد که زن تمکین نکرده باشد اما اگر طلاق به دلیل فسخ نکاح یا طلاق رخ داده باشد زن تنها در صورتی که باردار باشد و تا زمانی که فرزندش به دنیا خواهد آمد حق نفقه دارد و در غیر این صورت مورد حق دریافت آن را ندارد ادامه مطلب ...